اولین مروارید سنا
وای اینقدر ذوق زده شدم داشتم باهات بازی میکردم و تو داشتی میخندیدی و من به نظرم دیدم که یه نقطه سفید روی لثه ات دیدم و وقتی دست کشیدم وای باورم نمیشد اولین مروارید روی لثه دخترم تنجه زده بود کلی ذوق زده شدم و زنگ زدم به بابائی و بهش از طرف تو گفتم که برات یه نون بخره آخه دیگه نون خور بابائی شدم و اونم کلی ذوق زده شد بعد هم زنگ زدیم به مامان بزرگ که نبود به بابا بزرگ گفتیم و اونم کلی تبریک به دخترم گفت که میخواست گوشی تلفن رو بخوره پس ساعت ١١:٣٥ دقیقه مامانی متوجه اولین دندون سنا کوچولو شد وای چقدر خوشحالم معلوم نیست دخترم چقدر درد کشیده قربون دخترم برم و هیچ وقت درد کشیدن و سختی کشیدنش رو نبینم گلم بعد از یک روز دیدم دخترم دو تا مر...
نویسنده :
مرضیه
14:14