سناسنا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

فندقی مامان و بابا

دخترم و اولین مریضی

1391/6/25 11:32
نویسنده : مرضیه
220 بازدید
اشتراک گذاری

چقدر دیروز به من وبابائی سخت گذشت آخه دختر نازم مریض شده بود و بی حال بود

حسابی تب داشتی و خدا رو شکر که بابائی خونه بود وگرنه من حسابی میترسیدم ، با بابائی کلی پارچه خیس روی شکمت گذاشتیم و تو گریه میکردی آخه خیلی تبت بالا بود و من برات سیب رنده کردم آخه زن دائی مریم بهم گفت سیب و آب سیب تب رو پائین میاره

کمی بهتر شدی ولی همش دلت میخواست مامانی کنارت باشه و بهت شیر بده و تو توی بغلش لالا کنی ولی تو خیلی داغ بودی و بدن مامانی از شدت تبت میسوختشکلکهای 
جالب آروین

بعدازظهر رفتیم بیرون تا تو یه هوائی بخوری وچقدر توی راه پله تو برای بابائی با صدای بلند خندیدی و شب هم رفتیم خونه آقای حسینی و دینا کلی دست میزد و نی نای نای کرد که تو با تعجب بهش نگاه میکردی خدا رو شکر تبت پائین اومده بود ولی برای احتیاط قطره استامینوفن خریدیم

روز و شب سختی بود من و بابائی خیلی نگرانت بودیم وقتی به چهره بی حالت نگاه میکردم دلم ریش میشد آخه موقع خواب خیلی آروم و خسته به نظر میرسیدیشکلکهای 
جالب آروین

راستی دیشب خونه دوست بابا برای چند ثانیه خودت تنها وایسادی من ازت فاصله گرفتم ولی قربونت برم تو همین جوری وایساده بودی و نیفتادیbaby36.gif

اصلا دلم نمیخواد مریض بودنت رو ببینم کاش همه دردا و مریضی ها برای من باشه و به تن دخترم هیچ بادی نخوره

الهی قربونت برم که توی مریضی هم خنده از لبت دور نمیشد فقط از چشمها و حرکاتت بی حالی موج میزد برای اولین بار گل دخترم روی زمین دراز کشیده بود و تلویزیون نگاه میکرد

فدای اون چشمهای نازت بشه مادر حالا هم عین فرشته ها خوابیدی و من دارم وبلاگت رو مرتب میکنم

9.gif

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان گیسوجون
20 شهریور 91 16:28
دوست گلم می شه زحمت بکشید به گیسو جون من رای بدید ممنون می شم لینک مسابقه http://koodakeman91.niniweblog.com/post347.php بنویسید شماره 22
ني ني شكلك
23 شهریور 91 16:35
سلام از اينكه به وب ما سر زديد ممنونم بازم به ما سر بزنيد.
زيبا
30 شهریور 91 18:07
نظر خصوصي داريد