اولین بار که دخترم موهاش کوتاه شد
روز جمعه 5 آبان که مصادف با عید قربان بود مامانی تصمیم گرفت یه کوچولو موهای عسلش رو کوتاه کنه که عمه مریم که دختر عمه مامانی میشه و آرایشگر هست قبول کرد بیاد خونه عمه حبیبه اینها و موهای این دخترمون رو کوتاه کنه ولی چشمتون روز بد نبینه ،برای اولین بار توی این مدت بود که اینطوری صدای جیغ و گریه سنا رو میشنیدم اصلا باورم نمیشد که این سنا خانم هست که اینطور بیتابی میکنه و بالاخره اینکه ما مجبور شدیم موهای دخترمون رو کامل کوتاه نکرده ماجرا رو خاتمه بدیم آخه دیگه شما به هیچ عنوان اجازه نمیدادی کسی به موهای شما دست بزنه اینم عکس سنا خانم قبل از کوتاه کردن موهاش و این هم بعد از کوتاهی موهاش ...
نویسنده :
مرضیه
14:23