سناسنا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

فندقی مامان و بابا

کادوهای 18 ماهگی دخترم

خب قرار بود برای دخترم یه جشن سه نفره برای 18 ماهگیش بگیریم که به خاطر مشغله های زیاد این روزها میسر نشد ولی بابائی زحمت کشید و برای دخترم کلی کادوهای خوشگل خریدیم که خدا رو شکر سنا خانم حسابی دوسش داره اینم عکس کادوهای سنا خانم یه بوگاتی خوشگل و ناناز که آهنگ میزنه و صندلیش هم که بالا میره شده صندوقچه اسباب بازیهای سنا گلی خب اینم عکس بوگاتی سنا خانم یه توپ آبی که دسته داره و هر جا میری با خودت میبریش و چند تا عروسک انگشتی که هنوز خیلی باهاشون جور نشدی و فقط بازشون کردی و گذاشتیشون توی صندوق ماشینت در کل عاشق توپ و توپ بازی هستی این چند تا عروسک هم چند هفته پیش برات خریدیم که وقت نکرده بودم عکسهاش رو برات بذارم که یکباره...
17 تير 1392

واکسن 18 ماهگی

دختر ناز و خوشگلم روز سه شنبه 11 تیر برای من و بابائی روز سختی بود آخه من و بابائی اصلا طاقت گریه و اشک ریختن تو رو نداریم روز سه شنبه من صبح زود پاشدم و بعد از اینکه یکم کارهام رو کردم شما هم پاشدی آخه میخواستم شما رو ببرم آرایشگاه موهات رو کوتاه کنم و بعدش هم بریم برای واکسن آخه بابائی باید صبح زود میرفت اداره و بعدش مرخصی میگرفت و میومد که بریم صبحانه خوردیم و بعدش حمومت کردم و دوتائی رفتیم آرایشگاه هنگامه همونجائی که دفعه قبل هم برای کوتاهی موهات برده بودمت اینم سنا خانم  و موشیش در حالیکه آماده شده بره آرایشگاه و واکسن اینم سنا خانم که داره به زبون خودش میگه دیگه نمیخوام ازم عکس بگیری البته موهات خیلی بلند نبود ...
17 تير 1392

عزیز دلم 18 ماهگیت مبارک

امروز ١٠ تیر هست و دخترم ١٨ ماهه شده یگانه من باورم نمیشه که تو داری به این زودی بزرگ میشی ,بعضی وقتها از اینکه این روزها دارن اینقدر زود میرن دلم میگیره آخه تو خیلی این روزها بامزه شدی حرف زدنت, راه رفتنت, دویدنت,دلبریهات با دقت از اطرافت الگو برداری میکنی و خیلی موقع ها اینقدر زود یاد میگیری که حسابی اطرافیان رو شوکه میکنی نازدونه خونه حسابی جات رو توی خونه باز کردی شبها که زود میخوابی حسابی جات خالی میشه و در عرض همین چند ساعت دلتنگ شیطونیهات میشیم دخترم ١٨ ماه یا به عبارتی ٥٤٠ روز  تو در کنار من و بابائی هستی این روزها زیباترین و خاطره انگیزترین روزهای زندگی ما هستند الان ٥٤٠ روز هست که زندگی ٢ نفره م...
10 تير 1392

دختر ما چیا دوست داره

قربون عروسکم برم که حسابی برای غذا خوردن من و بابائی رو اذیت میکنه وقتی غذا میخوری مامانی از خوشحالی میخواد بال دربیاره آخه وروجک ما تا چند روز دیگه 18 ماهش تموم میشه ولی فقط 9 کیلو بیشتر وزنش نیست ولی از اینکه شما یه دختر شیطون و با مزه هستی کلی خدا رو شکر میکنم و این برای مامانی خیلی ارزش داره صبحونه هائی که این روزها میخوری فقط همین سه مورد هست 1- خامه 2- تخم مرغ 3- کره ناهار رو که معمولا بر اساس اینکه شما میتونی بخوری درست میکنم و همین طور شام رو البته که شما معمولا در حد چند تا قاشق میخوری تا یه کاسه عاشق این غذاها برای ناهار یا شام هستی 1- ماکارونی 2- گوشت یا مرغی که لای برنج بذارم 3- اگه توی دمی نخود فرنگی بریزم...
27 خرداد 1392

این روزهای دخترم

چقدر این روزها دیگه حرکاتت آگاهانه شده همه حرفها و دستورات رو میفهمی و به درخواستها جواب میدی کلی جای خودت رو باز کردی و همه حسابی در نبودت دلتنگت میشن صدای خنده هات که کلی بهمون روحیه و انرژی میده کارهائی که این روزها میکنی رو برات مینویسم با این کارهات کلی از من و اطرافیان دل میبری 1-وقتی کسی خواب باشه  انگشتت رو روی بینیت میذاری و میگی هیس (این کار رو زن دائی مریم بهت یاد داده،موشی رو میذاشت روی زمین و دستش رو روی بینیش میذاشت و میگفت سنا هیس موشی لالا کرده و اینجوری شد که شما این رو یاد گرفتی) همین جا یه خاطره با مزه رو برات تعریف کنم اونروز داشتی با ام پی 4 چند تا کلیپ نگاه میکردی که یکباره من دیدم که تو هی دست...
26 خرداد 1392

خریدهامون از نانی و مانی

دوتا از دوستای مامانی توی کلوپ تصمیم گرفتن که مغازه اینترنتی راه بندازن و بابائی هم که بعد از خرید اینترنتی لباس عروسی دائی علیرضا اینا دیدش در مورد خرید اینترنتی خوب شده بود قبول کرد که برای سنا چند دست لباس از خاله ناری و مانیا بگیریم این آدرسشون توی نی نی سایت هست http://www.ninisite.com/clubs/detail.asp?clubID=19250 این اولین سری خریدمون این بلوز و تایت رو تو خیلی دوسش داری(٢٣٠٠٠ تومان)   اینم رنگهائی که بود و وقتی من قصد خرید داشتم فقط سایز تو رنگ بنفشش مونده بود که همونم رنگ قشنگی بود مامانی کاش یکم چاق میشدی این دومی هنوز برات بزرگه و به احتمال زیاد برای پائیز اندازه ات میشه(١٩٠٠٠ تومان) این مدل رو...
11 خرداد 1392

اولین کلمات

سنا عسلی ما این کلمات رو دیگه راحت میگه ١- مامان, مامانی ,مامائی ٢-بابا , بابائی , بابا جو(یعنی جون) ٣-عمه ٤-دائی ٥-اس(عکس) ٦- آقا ٧- نی نی ٨- نه ٩-به ,به به ١١-باسی (بازی) ١٢- توپه(توپ) ١٣-ات(ساعت) ١٤-الو ١٥-جوجه ١٦ چیه؟ چی چیه؟ ای چی چیه؟ ١٧-پیسی (پیشی) ١٨-مامی(میو صدای گربه) ١٩-آب ٢٠-موسی(موشی) ٢١- آب باسی ٢٢- نیس(نیست) ٢٣-رفت ٢٤-باآ(بالا) ٢٥-پایی(پائین) ٢٧-علی ٢٨-معیه(مرضیه) ٢٩-کش(کفش) ٣٠-دده جملاتی که میگی ١- بابا کو؟ ٢- بابا رفت ٣- دائی کو ٤- دائی رفت ٥- عمه کو؟ ٦-آب بده (اولین جمله ای که بیان کرد و توی ایام عید بود) فعلا همین ها رو یادم هست اگه یادم اومد با بقیه...
11 خرداد 1392