سنا خانم یه ماه بزرگتر شد
گل دخترم امروز 8 ماهش تموم شد و امروز وارد 9 ماهگیش میشه
گل زندگی ما چقدر این روزهای شیرین زود در حال گذر هستن با اینکه نگهداری از تو این روزها خیلی سخته اما شیرین و سراسر هیجانه
دخترم یه کار جدید میکنه و با شنیدن اهنگ شروع به دست زدن میکنه اما با مزه بودنش به اینه که دستهاش مشت هست و بهم میزنه و با ذوق به ما نگاه میکنه که تشویقش کنیم
وای دلم میخواست این لحظه های ناب و بکر رو میتونستم ازت فیلم بگیرم ولی تو تا دوربین رو میبینی دست میکشی و دنبال دوربین میای
نفس مادر خیلی دوست دارم بعضی وقتها اینقدر توی بغلم فشارت میدم ولی بازم دلم سیر نمیشه
نمیدونم چی بنویسم تا اوج احساسم رو بیان کنم واقعا چیزی پیدا نمیکنم چون خالصانه ترین احساسی رو که داشتم تا حالا نسبت به تو بوده ،به توئی که بیشتر از احساس نیاز تو به من، من به تو نیازمندم
نیازمند لبخندهای زیبایت ؛گذاشتن دستهایت برروی سینه من هنگام شیر خوردن و خوابیدنت
آرامشی که توی خواب داری و وقتی نگات میکنم یاد فرشته ها میفتملمس کردن صورتم وقتی داری شیر میخوری و میخوای باهام بازی کنی ،دست تو دهن کردنت و هزاران هزار کارهای شیرین و بامزت
دست دراز کردنت که بغلم کن و ذوق از اینکه دستهات رو فشار میدم تا کولر و چراغها رو روشن کنی
صبح که پا میشی از من بالا میری و اگر پشتم رو بهت بکنم موهام رو میکشی و میای اونطرف و صورتت رو نزدیک صورتم میاری ناز میکنی تا بغلت کنم
عاشقانه این لحظاتت رو میپرستم زیباترین هدیه زندگی من