سناسنا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

فندقی مامان و بابا

چقدر این روز رو دوست دارم

1391/2/24 14:51
نویسنده : مرضیه
211 بازدید
اشتراک گذاری

پارسال بود، همين روزها كه تو توي من پا گذاشته بودي و من حال عجيبي بودم... پارسال بود كه آن خواب عجيب تكرار شد و خداي قرآن به صراحت گفت :"نترس! ما تو را بشارت مي‌دهيم به دخترکی زیبا و معصوم... " من ترسيده بودم و با كسي چيزي نمي‌گفتم. پارسال بود كه چند روزي را لب بستم و هي ترديد توي دلم بود كه دل بسپارم به پيام خدا يا توهمي دخترانه است صحبت خدا با زني كه روزي دست كرد سوي ملكوت و كودكش را در آغوش گرفت...

 خدايا از اين به بعدش رو به خودت سپردم... اين تو و اين بنده كوچك خودت كه داري بزرگش مي كني و براش خدايي مي كني... كمكم كن بتونم براي اين بنده كوچيك خوب مادري كنم...

 

گل من سنا همه زندگیم امروز 4 ماه و 4 روزه شد
چقدر امروز و این لحظه رو دوست دارم آخه پارسال مثل امروز بود که جواب چک بیبیم مثبت شد و فرداش رفتم و آز دادم که قشنگ ترین جواب آزمایش زندگیم رو شنیدم و هنوز طنین صدای متصدی آزمایشگاه که بهم گفت خانمی مبارک باشه  مامان شدی و وقتی به سمت شوهرم برگشتم و بهش لبخند زدم و گفتم که مثبت هست فقط تونستم از چشمهاش همه خوشحالیش رو بخونم آخه اونم مثل من حسابی غافلگیر شده بود و نمیدونست چی بگه
این لحظه قشنگترین و بامعناترین لحظه زندگی من هست

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)