منم یک مادرم
چقدر از اینکه یک مادر هستم به خودم میبالم
دخترم سنا جون من یدک کشیدن این لقب رو مدیون تو هستم
توئی که با آمدنت ،من به نشان بزرگ مادری نائل اومدم
امروز من 16 ماه هست که احساس شیرین مادری رو تجربه میکنم
احساسی که شاید فقط یک مادر متوجه اون میشه
وای امروز ماهگرد 16 ماهگی تو هم هست
کاش سرما نخورده بودم و یه کیک خوشمزه درست میکردم البته بابائی دیشب برامون خامه خریده
قبل از بچه داری وقتی یک جائی مهمون بودیم و بچه ای اذیت میکرد و مادرش نمیتونست راحت غذا بخوره من همش میگفتم خیلی سخته تو دیگه یه لحظه آرامش نداری
ولی الان میدونم که برای مادر اصلا این سختی ها به نظر نمیاد
عزیز یگانه ام وجود تو گرمای خونه سه نفرمون هست و چقدر من و بابائی از داشتن تو احساس خوشبختی و رضایت میکنیم
خدایا به حق این روز که میلاد عزیزترین کس برای حضرت رسول هست همه کسائی رو که در آرزوی بچه دار شدن هستند حاجت روا کن
درسته که من پارسالم یک مادر بودم ولی امسال حس قشنگتری دارم و اونم اینه که تو منو مامان صدا میزنی
دیروز من رفتم آرایشگاه و تو پیش بابائی بودی
وای اصلا نمیتونم ازت جدا شم خودم حسابی سرگشته و دلتنگت بودم بابائی هم میگفت که تو توی خونه میگشتی و میگفتی مامان مامانی
وقتی دنبالم راه میفتی هی میگی مامان مامانی مامائی و اگر جوابت رو ندم بهم میگی مرضیه از خوشحالی به آسمونها پر میکشم شاید یه اصطلاح باشه ولی واقعا عین واقعیت هست
هیچ خوشی رو بالاتر از این نمیتونی فرض کنی
وقتی منو عصبانی میکنی و دعوات میکنم سرت رو میندازی پائین و بعدش میای سمتم و اینقدر خودت رو شیرین میکنی که دل منو بدست بیاری
البته من خودم منتظرم تا بیای و سریع بغلت کنم آخه اصلا طاقت ناراحت بودنت رو ندارم ولی من یه دختر ناز مودب میخوام نه یه کوچولوی بی ادب
سنا ،خوشگل مامان تو برای من و بابائی تعریفت همه زندگیمون هست
الان ما برای خودمون یه خونواده کاملیم یه خونواده سه نفره خوشبخت که به لطف خدا هر سه تامون همدیگرو دوست داریم و یه لحظه بدون هم نمیتونیم به زندگیمون ادامه بدیم
یگانه ام دوستت دارم و برات بهترینها رو آرزو دارم