اولین سفر 3 تائی

8/01/91

اولین سفر سه تائی ما شروع شد اونم به پایتخت ایران یعنی تهران

صبح اول رفتیم با مامان بزرگ اینها (هر دو طرف)خداحافظی کردیم و سفرمون رو با یاد خدا و دعای خیر اونها شروع کردیم

تو توی ماشین معمولا خواب بودی توی کریرت و وقتی بیدار میشدی میومدی تو بغل مامانی جلوی ماشین ولی اصلا دوست نداشتی زیاد بغل باشی چون دست و پات بسته بود و نمیتونستی آزاد باشی

روز اول سفر:

شیراز ------قم

اینم اولین عکس، موقع حرکت:

شب بود که رسیدیم قم و پیش خاله زهرا

توی راه فهمیدیم که اونشب شب میلاد خانم زینب (س) هست و روز پرستار پس برای خاله یه کیک تبریک روز پرستار گرفتیم

اینم عکس دخملی با کیک خاله زهرا

چه کیک خوشمزه ای بود

شب دخملی رو بردیم حموم تا فردا که روز میلاد حضرت زینب هست دخملم اولین زیارتش رو بره حرم حضرت معصومه

روز دوم:

قم ----------تهران

اینم عکس نازگل ما قبل از زیارت

بعد از زیارت حرکت کردیم و با خاله زهرا رفتیم تهرا ،خال رو رسوندیم بیمارستان و رفتیم خونه عمو رضا اینها

اینها اولین لحظات خونه عمو رضا

بعداز استراحت ظهر رفتیم دیدن برج میلاد

اینم عکس دخملی ما در کنار ماکت برج میلاد (دخترم موقع دیدن برج خیلی کلافه شد،چقدر دلم براش سوخت قربونش برم)

روز سوم:

هم رفتیم کاخ نیاوران

اینم دخملی قبل از رفتن به کاخ که شیر خورده و خوابیده

مامانی قلبون این لبای نازت بره

اینم عکس دخملی در کاخ نیاوران

اینم یه عکس دیگه از عسلم در کاخ

روز چهارم:

 رفتیم سعد آباد که به خاطر بارون اومدن نتونستم از دختری عکس بندازیم ولی خیلی خوش گذشت

روز پنجم:

 رفتیم جماران و دربند ،موزه دارآباد هم می خواستیم بریم که تعطیل بود

این عکس های جماران و دربند

 خونه امام دخملی کلی گریه کرد و خاله زهرا  بغلش کرد و راهش برد تا خوابید

دخملی رو توی دربند لای پتو پیچیدیم تا سرما نخوره،آخه خیلی سرد بود

روز ششم:

 روز سیزده هم با مترو رفتیم شاه عبدالعظیم و امامزاده صالح و دخترم برای اولین بار سوار مترو شد

دخمل گل ما تو شاه عبدالعظیم

قربون این چشمای نازت برم دختلکم

روز هفتم:

تهران-----------قم---------آباده

این آخرین لحظه خونه عمو رضا ،موقع خداحافظی

قربون این فیگور نازت بشم

ظهر اومدیم خونه خاله زهرا و بقیه کیک رو خوردیم و چندتا سوغاتی(سوهان) خریدیم و شب هم آباده خونه خاله نرگس خوابیدیم و با اینکه خاله اینها کلی اصرار کردن اومدیم شیراز و ظهر ناهار رفتیم خونه مامان جون اینا

اینم عکس اولین حموم دخملی بعد از برگشت از سفر

قربونت برم مامانی من که اینقدر با روسری ناناز میشی